توضيحات رايتل درباره رعايت محرم و نامحرم پس از طرح نگرانيهايي در مورد عدم رعايت شئونات اسلامي در مكالمات تصويري اپراتور جديد تلفن همراه (رايتل) و بحث رعايت محرم و نامحرم روابط عمومي اين اپراتور به ارائه توضيحاتي در اين باره پرداخته و خاطرنشان كرده است: رعايت مسائل فرهنگي از ابتدا دغدغه خود اين اپراتور هم بوده است. به گزارش ايسنا، شاهين آرپناهي - مدير كل برند و ارتباطات رايتل - اظهار كرد: دغدغهاي كه دوستان در مجلس درباره آن صحبت كردهاند، دغدغهاي است كه ميتوان آن را در ارتباط با هر فنآوري جديدي كه وارد بازار ميشود احساس كرد. وي ادامه داد: بحث استفاده صحيح از ۳G نيز به همين شكل است و در اين ميان بايد به اين نكته هم توجه داشت كه ارتباط تصويري در رايتل براي اولين بار ارائه نشده و پيش از اين از طريق اينترنت هم امكان ارتباط تصويري وجود داشته است. آرپناهي در عين حال اظهار كرد: اينترنت پرسرعت هم چيزي نيست كه از طريق ۳G وارد كشور شده باشد و اين تكنولوژي تنها تسهيل كننده كار است. وي در ادامه افزود: منطقي به نظر نميرسد كه فردي در برابر خود تكنولوژيهاي جديد موضعگيري داشته باشد و برداشت ما هم از صحبت هاي منتشر شده مطلقا چنين نيست اما به هر حال افراد ممكن است برداشتهاي متفاوت و گاه دغدغههايي در نحوه بهكارگيري و استفاده صحيح از اين فنآوريها داشته باشند. مدير كل برند رايتل همچنين عنوان كرد: در ارتباط با فنآوريهاي نوين همواره ميتوان دو نوع برخورد به كار گرفت كه يكي از اين برخوردها برخورد سلبي است و آن كه بگوييم به دليل آنكه ممكن است از اين موارد استفاده نادرستي صورت بگيرد، دسترسي به آنها را محدود كنيم. وي ادامه داد: اما ميتوان براي استفاده از تمامي تكنولوژيها بحث فرهنگسازي را نيز پيش گرفت. وي با اشاره به صحبتهاي مقام معظم رهبري يادآور شد: همان طور كه ايشان هم اشاره كردند ميتوان پيوست فرهنگي را مورد توجه قرار داد و ما نيز به همين سمت حركت ميكنيم. آرپناهي در عين حال گفت: ما در رايتل سعي كردهايم كه به سهم خود در تبيين پيوست فرهنگي تلاش كرده باشيم و از اول موضوعات فرهنگي يكي از دغدغههاي مهم خود ما هم بود و به همين دليل سعي كرديم همواره در اين زمينه اطلاعرساني كنيم و اكنون حتي تبليغات ما هم به مباحث فرهنگي و اخلاقي توجه ويژهاي داشته است. مدير كل برند رايتل ادامه داد: يكي از برداشتهايي كه ميتواند صورت بگيرد آن است كه ما همزمان با توسعه شبكه فرهنگسازي را نيز در دستور كار قرار بدهيم تا بدين واسطه دسترسي مردم همراه با آموزشهاي بيشتر باشد كه اين مساله از دو سال پيش از دغدغههاي اصلي ما در رايتل بوده است. وي همچنين يادآور شد: اميدواريم به جاي برخوردهاي سلبي برخوردهاي فرهنگي مورد توجه قرار بگيرند اما با اين وجود اشاره به چند نكته درباره امكانات و خدمات رايتل نيز ضروري است. مدير كل ارتباطات رايتل ادامه داد: نكته مهمي كه بايد درباره رايتل مورد توجه قرار داد آنكه فعاليتهاي اين اپراتور تنها به تماسهاي تصويري محدود نميشود و ما از سرويسهاي تماسهاي صوتي، پيامك، پيامك تصويري، بسته ديتا و اينترنت پرسرعت نيز برخورداريم. آرپناهي ادامه داد: اما درباره تماسهاي تصويري رايتل هم لازم است كه چند شرط برآورده شود. وي از دسترسي هر دو طرف مكالمه به خطوط رايتل و دسترسي به گوشيهايي كه بتوانند سرويس مكالمه تصويري مبتني بر شبكه را پشتيباني كنند به عنوان برخي از شروط لازم براي برقراري اين ارتباط نام برد و افزود: علاوه بر اين موارد تازه خود مشترك ميتواند تماس را به شكل تصويري برقرار نكرده و به شكل صوتي پاسخگو باشد. به عبارت ديگر اين خود مشترك است كه امكان مكالمه تصويري را براي فرد طرف مقابل ايجاد ميكند. وي در پايان خاطرنشان كرد: به هر حال هيچ الزامي نيست كه افراد حتما تمامي تماسهاي تصويري خود را پاسخ دهند و اين مساله و مواردي از اين دست نكاتي هستند كه ميتوان آنها را با آموزشهاي درست و فرهنگسازي برطرف كرد و ما نيز اميدواريم آنها كه دغدغه فرهنگي دارند، به دليل نداشتن اين اطلاعات خود و ديگران را از تكنولوژيهاي جديد و روز دنيا بينصيب نكنند.
حميد لولايي - مطمئنم همه ما دست خدا يه بلوتوثي داريم ، بترس از اون روزي كه كاري كني كه خدا بلوتوثِ تو رو بخواد پخش كنه ...
تنها بازمانده خاندان اميركبيرمهر: قمرالملوك اعتماد قاجار نوه دختري اميركبير تنها بازمانده اين خاندان است كه اين روزها دريكي از آسايشگاه هاي استان البرز ۱۰۰ سال را پشت سر گذاشته و در انتظار تجربه طلوعي ديگر از زندگي است. تصور كنيد عقربه هاي ساعت خلاف جهت به سالهاي دور باز گردد و به شما بگويند ميتوانيد ملاقاتي با يكي از صدر اعظم هاي قاجار "امير كبير" داشته باشيد، چه حسي داريد؟ آناني كه با امير ملاقات داشته اند او را مردي درشت اندام و تنومند با موها و محاسني بلند توصيف كرده اند كه همواره جبه بر تن داشت و به منشيانش هم دستور مي داد جبه به تن كنند؛ گذاشتن كلاهي بلند بر سرش همواره او را متمايز مي ساخت. وزير مختار انگليس در يكي از گزارشهايش مينويسد "پول دوستي به هيچ وجه در امير راهي ندارد،همه وي را فردي مورد اطمينان و غير قابل فساد مي دانند." هرچند پول هايي كه به امير مي دادند و نگرفت دست آخر همه خرج كشتنش شد. فصل اول تاريخ : درباره امير كبير كتاب قطور و قديمي تاريخ را ورق ميزنم، به فصل قاجار ميرسم، سوار بر قطار تاريخ به سالها قبل سفر مي كنم، هياهوي كلاغ ها از فراز آسمان باغ به گوش مي رسد؛ بوته هاي گل سرخ در تلألو نور خورشيد خودنمايي مي كنند و فضا را در هر نسيم عطرآگين مي سازنند؛ عصريك روز بهاري است و جشني درباغ برپا است، قائم مقام فراهاني ميهماني ترتيب داده "محمد تقي" از پنجره آشپزخانه چشم به باغ دوخته، پدرصدايش مي زند و ميخواهد تا سيني شربت را براي ميهمانان ببرد درجريان مراودات نظرقائم مقام فراهاني به محمد تقي بچه آشپز۱۲ ساله جلب مي شود وقتي قائم مقام از او مي پرسد هديه چه مي خواهي مي گويد درس خواندن كنار بچههاي شما در مكتبخانه را. قائم مقام بعد از جشن عصرگاهي با فراخواندن محمد تقي به اندروني مي گويد:" ميخواهم نامههايم را به ويژه نامههاي خصوصيام را تو بنويسي.تجربههاي زيادي هست كه بايد بياموزي هم خط خوبي داري و هم نثري روان....." از اينجا بود كه محمد تقي به سمت منشي گري قائم مقام فراهاني درآمد. اينها بخش هايي از يادداشت هاي دوران كودكي "محمد تقي" اميركبير است كه مي توان در دل محفوظات تاريخي جستجويشان كرد و با خواندنشان به سالهايي دور سفر كرد. تاريخ نگاران او را به دو فرسخي شمال غربي شهرستان اراك قريه " هزاوه" منتسب مي دانند و زمان دقيقي از تاريخ تولدش در دست ندارند؛ اما آنچه به ثبت رسيده به سالهاي ۱۱۸۶ تا ۱۲۳۰ باز مي گردد. . "ميرزا محمد تقي خان فراهاني" شهره به " امير كبير" يكي از صدراعظم هاي ايران در دوران ناصر الدين شاه قاجار است. او در دوران صدرات خود قطار اصلاحات را با چند صد واگن و به منظور توسعه ي همه جانبه به راه انداخت شعارش حضور " افراد قابل و عاقل" بر سركارها بود؛ روزگار امير روزگار قحط الرجالي امين و آگاه و دشمنشناس هم بود...او مناصب بدون كار را حذف ، با القاب و عناوين مبارزه عملي كرد؛ به حفظ آثار تاريخي، توسعه صنعت، تنظيم امور مالياتي، مبارزه جدي با رشوه و ارتشا پرداخت. حقوق مفت خوران را قطع كرد، تاسيس بيمارستان، تقويت و ساماندهي ارتش، ايجاد نيروي دريايي، ساخت كارخانه شكر ريزي، قند سازي، نخ ريسي، كاغذ سازي را در دستور كار اجرايي قرار داد. پست خانه ايجاد كرد، نخستين مدرسه به سبك جديد "دارالفنون "را او بود كه در ايران تاسيس كرد، روزنامه وقايع اتفاقيه را زير چاپ برد امير كبير به زيباسازي تهران و پيشرفت پايتخت نيز كوشيد، در اين راستا دست به ساخت بازارامير و كاروانسراي امير و تيمچهاي نو زد. همچنين به پاكيزگي گرمابهها رسيدگي كرد و در انديشه ي كشاندن بخشي از آب رود كرج براي آشاميدن مردم تهران بود كه دوره ي زمامدارياش به پايان رسيد و اين طرح و ديگر انديشههايش ناكام ماند. از همه اينها مهمتر روحيه كار، غرور ملي، استقلال خواهي با محوريت قانون را سرلوحه امور خود در دوران سه سال و سه ماهه صدراتش قرار داد؛ اما ديري نپاييد اقدامات امير كبير خشم دستهها ي حكومتي را برانگيخت، با كارشكني هاي كج انديشان دست آخر شاه به صدراعظم خود بدگمان شده و اميركبيررا صدارت بركنار مي كند. در متن نامه ناصر الدين شاه و عزل امير كبير آمده است: "چون صدارت عظمي و وزارت كبري زحمت زياد دارد و تحمل اين مشقت بر شما دشوار است شما را از آن معاف كرديم بايد به كمال اطمينان مشغول عمارت نظام باشيد و يك قبضه شمشير و يك قطعه نشان كه علامت رياست كل كراست فرستاديم و به آن كار اقدام نماييد تا امر محاسبه و ساير امور را به ديگر چاكران كه قابل باشند واگذاريم." اميركبير بعد از عزل به فرمانروايي كاشان در مي آيد و برخي اقدامات روسيه موجب مي شود تا ناصرالدين شاه فرمان قتل اميركبير را صادر كند. امير سرانجام در روز ۲۰ ديماه سال ۱۲۳۰ در حمام فين كاشان به قتل رسيد و در كربلا به خاك سپرده شد. با تمامي اين اوصاف از اميركبير و ماندگاري اش در دل تاريخ است كه ملاقات با او حتي در چند دقيقه هم شايد آرزويي توام با وجد باشد؛دست برقضا اين فرصت براي ما مهيا شد تا گزارشي از نوه اميركبير "قمرالملوك اعتماد قاجار" تهيه كنيم؛ او شخصي نيست جز دخترتاج الملوك و نوه دختري اميركبير. اگر بخواهيم جزئي تر درباره او بررسي كنيم بايد به ازدواج هاي امير رجوع نماييم. تاريخ نويسان درباره ماحصل ازدواج هاي اميركبير اينطور آورده اند كه: محمد تقي خان فراهاني "اميركبير" دو بار ازدواج كرد، ازدواج اول وي با "جانجانخانم" دختر حاج شهبازخان بود، حاج شهباز خان عموي امير كبير و در زمان صدارت خود از اين زن جدا شده است. دومين همسر امير، يگانه خواهرتني ناصرالدينشاه "ملكزادهخانم" نام داشت و به "عزتالدوله" ملقب بود. او دختر محمد شاه و مهد عليا بود. او در شانزده سالگي به عقد ازدواج امير در آمد. امير در اين هنگام حدود چهل و سه ساله بوده است. اين ازدواج ظاهراً به خواست و اشاره ناصرالدين شاه صورت گرفته است. امير از نخستين همسر خود «جان جان خانم» كه دختر عمويش هم بود، سه فرزند داشت: ميرزا احمد خان زاده مشهور به «امير زاده» و دو دختر كه نام يكي از آنها «سلطان خانم» به ثبت رسيده است. عزت الدوله كه همان دختر محمد شاه قاجار باشد نيز دو دختر داشت كه يكي «تاج الملوك خانم» و ديگري «همدم الملوك» خانم نام داشتند. آنچه از نسل اميركبير دراستان البرز شاهد حضورش هستيم دختر" تاج الملوك" يعني" " قمرالملوك اعتماد قاجار" است. قمرالملوك قاجار متولد سال ۱۲۸۵ هجري قمري است و با اطلاعاتي كه كسب كرده ايم وي تنها بازمانده دوره قاجار در كشور است كه آخرين روزهاي عمر خود را دريكي از آسايشگاه هاي استان البرز سپري مي كند؛ او پيش تر در يكي از هتل هاي تهران زندگي مي كرده؛ تفاوت سبك زندگي شاهانه با آنچه دراين دوران تجربه مي كند شايد حرف هاي ناگفتي فراواني داشته باشد؛حضور اين بازمانده در البرز ديگر درنگي نمي طلبد و بدون وقت كشي بايد رفت... فصل دوم تاريخ: ديداري نابه فرجام با قمر الملوك قاجار ۱۸ ربيع الاول۱۴۳۴ هجري قمري يكي از روزهاي ديماه مصاف با ۱۸ ربيع الاول ۱۲۶۸ هجري قمري تاريخ به قتل رسيدن امير كبير در حمام فين كاشان بهترين زمان بود تا سري به نوه مشهورترين صدر اعظم ايران تنها بازمانده از دوره قاجار بزنيم؛ براي ديدار با او بايد راهي انتهاي شهر كرج جايي نزديك به كوه هاي البرز شويم. بارها و بارها درمحافل مختلفي شنيده بوديم كه ايران كوچك مهد مفاخر و مشاهير است اما اكنون ديگر حضورنسلي از دوره قاجار آن هم نوه اميركبير در استان البرز مهري متقن بر اين ادعا زد كه به واقع البرز مهد مفاخر، مشاهير و هنرمندان است. در يك صبح سرد زمستاني باراني راهي مسيري شديم كه ما را به نوه اميركبيرصداعظم ايران مي رساند؛ عكاس خبرگزاري مهر هم از روز قبل آفيش شده بود تا لحظه هايي ماندگار را از دل تاريخ بيرون بكشد و بازهم تيتر يك مفاخر فرهنگي كشور بنام البرزي ها ثبت شود. در طول مسير بارها و بارها تصوير اميركبير را در ذهن مرور كردم.... تا اينكه به آخرخط رسيدم. اينجا انتهاي كرج است، جايي نزديك به دامنه هاي ستبر البرز، در فراسوي قله ها، اينجا آسمان نزديك تر است انگار، كوچه اي عادي را طي كرديم تا به مجتمعي رسيديم كه نوه اميركبير در آنجا نگهداري مي شود، حتي نميشود تصوركرد كه نوه اميركبير يكي از برجسته ترين صدراعظم هاي ايران در چنين جايي زندگي مي كند! اين كوچه شبيه بسياري از كوچه هاي ديگر اين شهر است؛ اما پشت اين درها فرزندي ازنسل اميركبير زندگي مي كند كه گويا سالها است فراموش شده و در گوشه اي از يك آسايشگاه زندگي مي كند. دراين گيرو دارها و افكار بودم كه به خود آمدم و ديدم هنوز به اتفاق عكاس پشت درب سفيد اين مجتمع در انتظارهستيم... باوجود آنكه هماهنگي هاي لازم با بهزيستي بعمل آمده اما هنوز امكان ورود به داخل مجموعه را نداريم. ساعت ۱۱ صبح است و با اينكه بيش از يك ساعت است دق الباب كرده ايم اما درها هنوز به رويمان باز نشده؛ يك ساعت بعد تماس گرفته مي شود كه با تمام تلاش هايي كه صورت گرفته امكان ديدار با نوه اميركبير بنا به دلايل نامشخصي دست نمي دهد. فكرش هم ناراحت كننده است براي خبرنگار جماعت كار نشد ندارد حتي اگر بشود از ديوارهم براي شكار اين سوژه بايد چاره انديشي كرد و هرطور كه مي شود بنحوي وارد مجموعه شد درهمين فكر بودم كه درست در اوج نااميدي به يكباره خانمي ميانسال با روپوشي سپيد برتن و چمكه هاي عاج دار بلندي در را به رويمان باز مي كند و مي گويد اجازه داريد وارد شويد و كوتاه با مدير آسايشگاه صحبت كنيد تا شايد راضي شود. خانم جلوتر مي رود تا هدايت مسير را عهده دار شود.... از توصيف فضا جز يك حياط معمولي با شاخه هاي خشك در فصل سرد زمستان و قطره هاي باراني كه زمين را خيس كرده و پرده هاي آبي رنگي كه از پشت شيشه ها پيدا است چيزي چشم را به خودش جلب نمي كند. اين بار به حضور مدير مجموعه مي رسيم خانمي خوش سيما و مقرراتي كه پشت ميز رياست مجموعه قرار دارد، آن سوي خط از طرف بهزيستي كرج در حال هماهنگ كردن هستند اما گويا اين هماهنگي از نوعي ديگري است اينها را از شمه خبرنگاري ميشد حدس زد، گوشه اي از ديوار اين آسايشگاه تصاويري از سالمندان كنار هم چيده شده است...بارها و بارها عكس ها را زير رو كردم تا شايد نشانه اي از خاندان صدر اعظم ايران در آن پيدا كنم، اما انگار قرار است اين ديدار دست ندهد.... آن سوي ديوار ليستي از فهرست غذاي روزانه نوشته شده و كنارش منشوري از حقوق سالمندان.....مديرمجموعه بعد از آنكه مكالمه اش به پايان رسيد سعي مي كند كه متقاعدمان كند كه اين ديدار را فراموش كنيم؛ اما مگر ميشود!!! او مي گويد قمرالملوك دچار فراموشي و هذيان است، بعد از مرگش هم فقط وكيل اش است كه كارهايش را عهده دار خواهد بود.سپس شماره اي از وكيل خانوادگي قاجار را مي دهد، "آقاي عليزاده" ميگويند در صورت موافقت ايشان اجازه اين ملاقات را داريم. آقاي عليزاده پس از شنيدن صحبتها برخلاف مخالفت هاي مديرمجموعه كاملاً با ديدي باز موضوع را مي پذيرد و مي گويد بايد چند روز فرصت بدهيم!! قطعاً حلاوت اين ديدار با صبر شيرين تر خواهد بود؛ ما هم شايد دست از پا دراز تر از اين ديدار نافرجام بازگشتيم اما به اميد اينكه بزودي اين ديدار دست دهد. فصل سوم تاريخ: ديدار با نوه صدر اعظم ايران در البرز چند روز از بازگشتمان گذشت، از دست دادن سوژه اي به اين مهمي شايد تا سالها جاي افسوس را برايم باقي مي گذاشت از اين رو عزم خود را جزم كردم تا هرطور شده بدون توجه به نوع برخوردهاي احتمالي و...تنها تمركزم را روي سوژه اصلي قرار دهم. بالاخره پيگيري هاي مكرر جواب داد و از پايتخت مجوز اين ديدار به شرط ها و شروط ها صادر شد. اما اين ديدار يك شرط داشت و آن اينكه به هيچ عنوان مصاحبه اي با وي صورت نگيرد و تنها اجازه داريم عكس بگيريم!! در اين مواقع است كه مي گويند كاچي به از هيچي... طبق قولي كه داديم قرار شد فقط براي گرفتن عكس دوباره عازم آسايشگاه شويم. وقتي زنگ ورودي را به صدا درآورديم عكاس مهر عنوان كرد كه لنز دوربين اش را جا گذاشته؛ مثل خياطي كه قيچي ندارد!!! به واقع اين تاريخي ترين گزارشي است كه تا به حال نوشته ام و هيچ گاه فراموش نخواهم كرد... به هر روي مجبور شدم تا برگشت عكاس مدتي را با مديرمجموعه سپري كنم، كمي سخت بنظر مي رسيد...اما كم كم يخ شان باز شد و وقتي ديدند واقعاً مشتاق ديدن قمرالملوك هستم از من دعوت كردند كه به همراه شان طي سركشي وارد مجموعه و به قول قديمي ها وارد اندروني شان شويم... خلاصه در نخستين اتاق اين آسايشگاه نوه اميركبيرسكني گزيده بود، خانم پير و دوست داشتي كه ميخواستي ساعت ها كنارش بنشيني و با خاطرات گذشته به سالهاي دور سفر كني؛ اما افسوس كه اين مجوز را نداشتيم و فقط چند دقيقه اجازه گرفتن عكس وجود داشت.
"آخرين محصول جاسوسي ارتش آمريكا كه سال 2009 لو رفت!! ============================== اين پشه مصنوعي با كنتر از راه دور علاوه بر دوربين مخفي و ضبط صدا ، خود يك آزمايشگاه كامل است كه با گرفتن نمونه سلول فرد و با اناليز DNA آن و تطبيق آن با بانك اطلاعاتي خود ،اطلاعات شخص را مخابره ميكند . در ضمن ميتواند يك Micro RFID را به پوست شخص تزريق كند كه رديابي او را ساده كند . بدون اينكه شخص بفهمد!!! اين تصوير توسط يك هكر منتشر شده! اين واسه سال 2009 هست!فكر ميكنيد الان چي ساختن؟؟؟ سال 2013! |
مردي كه هيچ گاه سر خم نكرد
===================================
غلامرضا تختي روبروي شاه ايستاده. سران كشوري و لشكري و امراي ارتش هم دور تا دور ايستاده اند. تختي در مقابل ديدگاه شاه، بازوبند پهلواني كشتي ايران را كسب كرده. او حالا بايد سرش را خم كند تا شاه، مدال را دور گردنش بياندازد. اما نمي كند! شاه هم به روي خودش نمي آورد و دست هايش را بالاتر مي برد و مدال را تقديم مي كند به مردي كه هيچ گاه، سر خم نكرد
فارس: خواجه نصيرالدين طوسي را پس از وفات، در كاظمين دفن كردند و بنا به وصيتش آيه ۱۸ سوره كهف را بر مزارش نوشتند: «و سگ آنها دستهاى خود را بر دهانه غار گشوده بود». جالب اينكه پيش از تدفين اتفاق فوقالعاده عجيبي رخ داد.
در ادامه معرفي مفاخر و بزرگان شيعه، در اين شماره به معرفي «خواجه نصيرالدين طوسي» ميپردازيم.
در شمارههاي پيشين «ابنفهد حلي»، «سيدبن طاووس»، «سيد بحرالعلوم»، «شيخ مفيد»، «شيخ صدوق»، «شيخ كليني»، «علامه حلي»، «سيد مرتضي»، «سيد رضي»، «شيخ طوسي» و «امين الاسلام طبرسي» معرفي شدند.
ولادت
ابو جعفر، محمد بن محمد بن حسن طوسى معروف به «محقق طوسى»، «خواجه»، «خواجه نصير الدين طوسى» و «استاد البشر» دانشمند، رياضي دان، متكلم، فيلسوف و عارف بزرگ شيعه در سال ۵۹۷ هجري قمري در طوس متولد شد.
اصل خواجه از جهرود [= چاه رود] قم بوده و چون نياكانش به طوس رفته و در آنجا توطن اختيار كرده بودند، خواجه هم آنجا از مادر به دنيا آمد و از اين رو «طوسي» مشهور شد.
پدرش محمد بن حسن از فقهاى اماميه و محدثان طوس بود و خواجه در تحت تربيت چنين پدر دانشمندى پرورش يافته است.
تحصيلات
او در آغاز كودكى قرآن مجيد را آموخت و اقسام علوم ادبى از قبيل صرف و نحو و اشتقاق و مبانى علل و لغت را فرا گرفت و احاديث نبوى و آثار بزرگان دين را آموخت و در نزد پدر به تحصيل علم فقه و اصول و حديث پرداخت.
او نزد دايى خود مقدمات منطق و حكمت را ياد گرفت و بر حقايق علوم طبيعى و الهى واقف گشت.
در اين دوران به تحصيل علوم رياضى از قبيل حساب و هندسه، جبر و موسيقى رو آورد و با دقت تمام تحصيل كرد.
گفتهاند او نزد كمال الدين محمد حاسب از شاگردان افضل الدين كاشانى و دوست و همدم پدرش فن رياضى را خوانده است.
نقل شده است كه بعد از وفات پدرش بنابر وصيت او كه گفته بود به جاهايى برو كه در آنجا اساتيد فن هستند، به مسافرت پرداخته و در هر جا عالمى يافته از او بهره گرفته تا اين كه در نيشابور اقامت گزيد.
اقامت در نيشابور
شهر نيشابور با آنكه در حمله طايفه غز دچار خرابى بسيار شده بود و بيشتر مساجد و مدارس آن در آن واقعه ويران شده بود و كتابخانههاى مهم آن به غارت رفته بود و بسيارى از دانشمندان ساكن در آنجا يا كشته شده يا جلاى وطن اختيار كرده بودند، بنابراين تا حمله مغول اهميت علمى خويش را از دست نداده بود و در زمان هجرت خواجه به آنجا باز هم مجمع علما، فقها، راويان حديث، حكما و اطبا بود.
در اين شهر خواجه، نزد بسيارى از فقها و حكماى عصر خويش تلمذ نمود و به رتبه علمى والايى دست يافت و جزو كسانى شد كه انگشت نما بود.
با حمله مغول به ايران و فتح شهرها و خرابى آنها بدست ايشان كه مردم يا كشته شدند يا آواره بيابان گرديدند، خواجه از كسانى بود كه براى حفظ جان خويش نيشابور را ترك كرد و حيرت زده در اطراف بلاد مىگشت و مأمنى مىجست.
در اين زمان از طرف علاء الدين محمد پادشاه اسماعيليان، ناصر الدين عبد الرحيم بن ابى منصور محتشم در قلعه اسماعيليان در قهستان خراسان حاكم بود.
او مردى فاضل و سخى بود و چون آوازه فضل و دانش و تبحر خواجه در علوم را شنيد، خواجه را به قهستان دعوت كرد و خواجه نيز كه آنجا را ايمنترين نقطه در خراسان يافت اين دعوت را پذيرفت و به قهستان رفت. ناصر الدين مقدم او را غنيمت شمرد و بر احترام و اكرام و رعايت خاطر او بىنهايت كوشيد و از محضر او استفاده كرد.
تاريخ دقيق ورود خواجه به قلعه قهستان مشخص نيست و بعد از سال ۶۱۹ هجري قمري است كه از استاد خود سالم بن بدران اجازه روايى گرفته است و اگر به دعوت ناصر الدين رفته باشد بايد بعد از سال ۶۲۴ هجري قمري باشد كه اين سال ابتداى فرمان فرمايى اوست.
در قلعه اسماعيليان واقع در قهستان زمينه تحقيق و مطالعه براى خواجه فراهم شد و او در اين زمان كتاب طهارت ابن مسكويه رازى را ترجمه كرد و با اضافه مطالب جديدى آن را به نام «اخلاق ناصرى» براى ناصر الدين نوشت.
كتاب «الرسالة الميمنية» در علم هيئت و چندين كتاب ديگر از تأليفات او در اين زمان است.
رفتن خواجه نصير به قلعه الموت
خواجه بعد از مدتى به قلعه الموت به نزد علاء الدين محمد رفت. درباره علت رفتن خواجه به آنجا دو نظريه وجود دارد:
يكى اين كه علاء الدين شهرت و آوازه خواجه را شنيد ولى خواست از او استفاده نكند بنابراين او را دعوت نمود و خواجه با رضايت يا اكراه به آنجا رفت.
دوم اين كه در زمانى كه خواجه در قهستان بود، نامهاى به ابن علقمى وزير المستعصم بالله، خليفه عباسى نوشت و در آن به جلب رضايت او پرداخت تا نزد او با هم خليفه را شيعه گردانند و همراه اين نامه، نامهاى نيز براى خود خليفه نوشت تا رضايت او را جلب كند.
علقمى كه با آمدن خواجه موقعيت خود را در خطر مىديد مسأله را براى ناصر الدين نوشت و ناصر الدين خواجه را حبس نمود و سپس با خود به الموت برد.
خواجه در آنجا نيز به تحقيق و تأليف مشغول بود و اسماعيليان زمينه را براى كار او فراهم مىنمودند و كتب بسيارى در اختيار او گذاشتند و دانشمندانى نيز از اطراف بر گرد خواجه جمع شدند. در اين زمان هلاكوخان از طرف خان مغول براى سركوب اسماعيليان راهى ايران شد.
ناصر الدين فرمانرواى قلعه مهستان به راحتى تسليم شد و خود شاه رييس اسماعيليان كه در قلعه الموت ساكن بود به تدبير خواجه نصير كه وزارت او را بر عهده داشت تسليم شد.
خواجه نصير و هلاكو خان
وقتى هلاكوخان فضل و كمال خواجه را شنيد و دانست كه خود شاه به تدبير او دست از مقاومت كشيده است او را ملازم خويش كرد.
بعد از راحتى خيال از جانب اسماعيليان، هلاكوخان متوجه بغداد و خلافت عباسيان شد و با خواجه در اين مورد مشورت كرد و از او خواست اوضاع كواكب را بررسى و نتيجه را بيان كند.
خواجه اوضاع را اين گونه توضيح داد كه خلافت عباسيان به زودى منقرض و نابود مىشود و اين امر هلاكو را به فتح بغداد ترغيب كرد.
مخالفت بعضى ديگر از منجمين با جنگ با خليفه و اظهار اين كه اين كار آثار شومى در بر دارد در برابر استدلالات خواجه به جايى نيانجاميد و هلاكوخان پس از محاصره بغداد آن را به تصرف در آورد و خلافت عباسيان با كشته شدن آخرين خليفه المستعصم بالله، منقرض شد.
تدبير خواجه براي نجات جان مردم
در اين زمان خواجه با تدبير خود جان بسيارى از مردم و علما و اهل فضل و هنر را نجات داد و از غارت اموال بسيارى جلوگيرى كرد.
حكايت شفاعتهاى او نزد هلاكو براى حفظ جان علما در تاريخ نگاشته شده است.
بيان امام خميني درباره مناصب حكومتي خواجه نصير
امام خميني ميفرمايد: شما مىدانيد اين را كه خواجه نصير كه در اين دستگاهها وارد مىشد، نمىرفت وزارت كند؛ مىرفت آنها را آدم كند. نمىرفت كه براى اينكه در تحت نفوذ آنها باشد. مىخواست آنها را مهار كند تا آن اندازهاى كه بتواند.
ديدار خواجه طوسي با محقق حلي
پس از فتح بغداد خواجه مسافرتى به حله كرد و در آنجا با محقق اول (معروف به محقق حلى) ديدار و مباحثه كرد.
خواجه نصير پس از ورود به حله براى ديدار با محقق حلي يكي از بزرگترين فقهاي اماميه در مجلس درس او حاضر شد.
محقق در ابتدا به احترام خواجه درس را تعطيل نمود ولى با اصرار خواجه درس را شروع نمود و اين مسأله را مطرح كرد كه براى اهل عراق مستحب است كمى به طرف چپ قبله مايل شوند.
خواجه بر اين گفته ايراد نمود كه در اين مورد استحباب معنايى ندارد زيرا اگر قبله واقعا مايل است بايد به چپ ميل نمود و اگر قبله مايل نيست، ميل نمودن به چپ حرام است.
محقق در جواب فرمود اين ميل به چپ، ميل از قبله به سوى قبله است و بعدا رسالهاى در اين باب به نام «استحباب التياسر لأهل العراق» نوشت و آنرا براى خواجه فرستاد و خواجه پس از مطالعه رساله بر تبحر محقق اذعان كرده و بسيار تحسين نمود.
تاسيس رصد خانه مراغه توسط خواجه نصير
بعد از فتح بغداد و برگشتن خواجه به مراغه در خدمت هلاكو، به امر پادشاه مأمور بستن رصد شد.
بعضى اين كار را از پيشنهادات خود خواجه و موافقت هلاكو قلمداد كردهاند و عدهاى آن را از آرزوهاى منكوقاآن جانشين چنگيزخان دانستهاند و گفتهاند او در هندسه دستى داشت و به فكر افتاد در امپراطورى خويش رصدى ايجاد كند و ابتدا براى اين كار جمال الدين محمد بن طاهر بن محمد زئيدى بخارى را انتخاب كرد ولى او با تمام فضائلى كه داشت خود را مرد انجام آن نديد و اظهار عجز كرد.
منكوقاآن كه آوازه و تبحر خواجه را در علوم رياضى شنيده بود و مىدانست كه او در قلعههاى اسماعيليان است، وقتى كه هلاكو را به ايران فرستاد هنگام وداع گفت كه پس از تصرف قلعههاى ملاحده، خواجه نصير طوسى را كه بطلميوس دهر و اقليدس عصر است و ديريست در دست ملاحده اسير است به نزد ما بفرست تا به بستن رصدى كه منظور است قيام كند.
ولى هلاكو او را به نزد خان نفرستاد زيرا يا مىترسيد كه او نتواند به اين امر قيام كند يا چون حسن سيرت و صدق خواجه را مشاهده نمود و دوست داشت كه او ملازم خودش باشد و بستن رصد به نام خودش تمام شود.
پس از هفت سال از حكومت هلاكو رصد ايلخانى بنا نهاده شد. هلاكو فرمان داده بود كه خواجه هر قدر مال نياز داشت از خزانه به او بدهند و يك دهم موقوفات تمام ممالك را نيز در اختيار خواجه گذاشته بود بر حسب درخواست خواجه جمعى از علماى رياضى و ماهران در نجوم را از اطراف شهرها خواست تا دستبار خواجه باشند همانند:
- مؤيد الدين عرضى كه در علم هندسه و آلات رصد متبحر بود از دمشق
- نجم الدين كاتبى كه در حكمت و كلام و منطق فاضل بود از قزوين
- فخر الدين اخلاطى متبحر و مهندس در علوم رياضى از تفليس
- فخر الدين مراغهاى كه طبيب و در علوم رياضى استاد بود از موصل
- نجم الدين كاتب بغدادى كه در اجزاء علوم رياضى و هندسه و علم رصد مهارت داشت و نقاش نيز بود.
- محيى الدين مغربى كه مهندس و در علوم رياضى و اعمال رصد دانا بود
- قطب الدين شيرازى و جمعى ديگر از حكما و دانشمندان مانند شمس الدين شروانى و شيخ كمال الدين ايجى و حسام الدين شامى و نجم الدين شامى و نجم الدين اسطرلابى و سيد ركن الدين استرآبادى و ابن الفوطى و صدر الدين على و اصيل الدين حسن پسران خواجه.
اين رصدخانه با مشورت اين علما در طرف شمال غربى شهر مراغه در بالاى تپه بلندى كه به زبان آذربايجانى رصد داغى (كوه رصد) مشهور است ساخته شد و در روز سه شنبه چهارم جمادى الأولى سال ۶۵۷ ه. ق شروع به بناى رصد نمودند و در سال ۶۶۰ آلتهاى رصدى به اتمام رسيد.
ساخت كتابخانه بزرگ كنار رصدخانه
در جنب اين رصدخانه كتابخانه بزرگى ساخته شد كه چهار صد هزار جلد كتاب داشت. آن زمان جمع كردن اين همه كتاب، بسيار شگفت انگيز بود و جزو افتخارات تاريخي ايرانيان و شيعيان محسوب ميشود.
بنا به فرمان هلاكو كتب نفيس فراوانى كه از بغداد و دمشق و موصل و خراسان به دست آمده بود و براى خواجه و همراهان وى لازم بود به آن كتابخانه نقل داده شد و خود خواجه نيز مأمورينى به بلاد اطراف مىفرستاد كه كتب علمى را در هر كجا بيابند براى او بخرند و بفرستند و در مسافرتها خودش هم هر جا كتابى يا اسطرلابى يا آلت نجومى ديگرى پيدا مىكرد مىخريد و آنرا به مراغه مىآورد.
يك رصد كامل به سى سال وقت نياز داشت ولى چون هلاكو تعجيل داشت خواجه مجبور شد نتايج كار خويش را در دوازده سال ارائه دهد و از اين رو خواجه مجبور شد به كمك جدولهاى زيجهاى سابق و رصدخانه جديد به ترتيب زيج بپردازد و زيج ايلخانى را منتشر كند و خطاى چهل دقيقهاى خورشيد در اول سال را بر اساس حساب گذشتگان نشان داد.
اطلاع خواجه نصير از طب و پزشكي
خواجه در بعضى از مصنفات خويش به كارهاى طبى و معالجات خود اشاره نموده است و اين حاكى از اطلاع او از طبابت است.
خواجه داراى ذوق شعرى نيز بوده و اشعار بسيارى به زبان عربى و فارسى سروده است كه به جز چند قطعه و چند رباعى و مثنوى كوتاه چيزى در دست نيست.
يكي از اشعار عرفاني خواجه نصير چنين است:
موجود بحق، واحد اول باشد / باقي همه موهوم و مخيل باشد
هر چيز جز او كه آيد اندر نظرت / نقش دومين چشم احول باشد
اخلاق خواجه نصير / پاسخ كسي كه خواجه را سگ خوانده بود
علامه حلى درباره اخلاق خواجه مىگويد: از شريفترين افرادى بود كه ما ديدهايم، هيچگاه از درخواست كسى دلتنگ نمىشد و حاجتمندى را رد نمىكرد. زمانى كسى نامهاى به او نوشت و او را سگ خواند، خواجه در جواب با توضيح خصوصيات سگ و نبودن آنها در خود به آن مرد پاسخ گفت.
مؤيد الدين عرضى همكار خواجه در رصدخانه درباره او مىگويد: او نسبت به علما از پدر نسبت به فرزندش مهربانتر بود و ما در سايه او ايمن بوديم و با ديدنش خوشحال مىشديم.
حسن سيرت و حلم و فضائل حميده را خداوند در او جمع كرده بود و او به جاى تمام عشيره و وطن و فرزندان ما بود هر كس او را داشته باشد چيزى كم ندارد و هر كس او را نداشته باشد چيزى ندارد.
استادان خواجه نصير
۱ - پدرش، فخر الدين محمد بن حسن شاگرد فضل الله راوندى، شاگرد سيد مرتضى علم الهدى.
موضوع: مقدمات، صرف، نحو، قرآن، علم فقه و اصول و حديث.
۲ - نور الدين على بن ابى منصور محمد الشيعى، دائى خواجه.
موضوع: مقدمات منطق و حكمت و روايت. خواجه از طرف وي اجازه روايى نيز داشت.
۳ - برهان الدين محمد بن محمد بن على همدانى قزوينى
موضوع: حديث. خواجه از جانب وي اجازه روايى داشت.
۴ - نصير الدين أبو طالب عبد الله بن حمزة بن عبد الله، اين شخص با سه واسطه از شيخ طوسى روايت مىكند.
موضوع: حديث.
۵ - شيخ معين الدين مصرى ابو الحسن سالم بن بدران بن على مازنى.
موضوع: حديث. وي از مشايخ روايى خواجه است.
۶ - شيخ ابو السعادات اسعد بن عبد القاهر بن اسعد اصفهانى.
موضوع: حديث.
۷ - ابراهيم بن على بن محمد سلمى قطب الدين مصرى.
موضوع: علم طب و حكمت و مخصوصا قانون بوعلى.
۸ - فريد الدين داماد نيشابورى، او به چهار واسطه شاگرد ابن سينا است.
موضوع: حكمت و مخصوصا كتاب اشارات.
۹ - كمال الدين بن يونس موصلى.
موضوع: فقه، رياضي و موسيقي
۱۰- بعضى گفتهاند خواجه نزد ابن ميثم بحرانى شارح نهج البلاغة فقه مىخواند و ابن ميثم نزد او حكمت مىخواند.
شاگردان خواجه نصير
۱ - علامه حلى
علامه حلى يكى از علماي نامدار شيعه و اولين كسى است كه به «آيت الله» ملقب شده است.
۲ - قطب الدين شيرازى
خواجه، قطب الدين را به شاگردى اختيار كرد و قطب الدين با ميل و رضاى خاطر ملازمت محقق طوسى را قبول كرد و با اصحاب وداع نموده به درخواست خواجه به مراغه رفت و استفاده از محضر استاد را فوزى عظيم شمرده، تأليفات فلسفى خواجه و همچنين علم هيئت و علوم رياضى را نزد او خواند و مشكلات قانون را به يارى افكار حكيمانه او بگشود و در آن علوم سرآمد اقران شد و خواجه او را «قطب فلك الوجود» ناميد.
۳ - كمال الدين ابو محمد رضا بن فخر الدين محمد بن رضى الدين محمد حسينى افطسى آبى.
او به مراغه آمد و بعضى از مصنفات فخر رازى را نزد خواجه قرائت كرد و خواجه جميع رواياتى كه از پدرش وجيه الدين محمد بن الحسن و دائيش نور الدين على بن محمد شيعى و دايى پدرش نصير الدين عبد الله بن حمزه و غير آنان شنيده بود به وى اجازه داد.
۴ - سيد ركن الدين ابو الفضائل
او نيز در مراغه خدمت خواجه رسيد و در نزد خواجه به تحصيل علم پرداخت و چون بسيار ذكى و زيرك بود خواجه او را بعد از قطب الدين شيرازى بر ساير اصحاب خود مقدم مىداشت و بعدها نيز از طريق مكاتبه سؤالهايى از خواجه كرده است و در سال ۶۷۱ ه ق كه خواجه عازم بغداد شد، او ملازم وى بود.
۵ - كمال الدين بغدادى معروف به ابن الفوطى
در سال ۶۶۰ ه.ق از زندان مغول آزاد شد و به خدمت خواجه رسيد و از او كسب علم و حكمت و علوم اوائل نمود.
۶ - محيى الدين عباسى
۷ - عماد الدين معروف به ابن الخوام
او احتمالا در علم حساب و رياضى شاگرد خواجه بوده است.
۸ - مجد الدين مراغى
معاصران خواجه نصير
معاصران خواجه كه با وي به نوعي در ارتباط بودند عبارتند از:
۱ - أثير الدين ابهرى، از مشاهير حكماى اسلام و از شاگردان فخر رازى است و با خواجه رابطه دوستى و مكاتبه داشته است و خواجه از طريق نامه چند سؤال فلسفى از او پرسيده است.
۲ - شمس الدين كيشى، در اغلب علوم تبحر داشته است و در اصول و فروع و معقول و منقول صاحب تأليف است.
قطب الدين شيرازى از محضر او استفاده كرده و علامه حلى او را در زمره اساتيد خود قلمداد كرده است و با خواجه مكاتباتى داشته و نامههايى بين آن دو رد و بدل شده است.
۳ - ابو محمد عبد الحميد بن عيسى خسروشاهى معروف به شمس الدين خسروشاهى، شاگرد فخر رازى در كلام و حكمت.
او با خواجه در درس فخر الدين داماد بوده و خواجه از طريق مكاتبه سؤالاتى از او نموده است.
۴ - ابن عربى، بعضى گفتهاند او با خواجه دوستى داشته و نامههايى بين آن دو رد و بدل شده است.
۵ - صدر الدين محمد بن اسحاق قونوى، مكاتباتى با خواجه داشته و مسائلى را از او سؤال كرده است.
۶ - محقق اول، جعفر بن حسن بن يحيى بن سعيد هذلى حلى، ملقب به نجم الدين
خواجه در حله به درس او حاضر شد و بر مسأله استحباب تياسر قبله اهل عراق اشكال نمود و محقق پاسخ داد.
۷ - فريد الدين عطار.
خواجه او را در نيشابور ملاقات كرده و او را به پيرى خوش بيان و داراى كلام اهل معرفت توصيف نمود.
۸ - المستعصم بالله
آخرين خليفه عباسى كه به دست هلاكو و با همراهى خواجه كشته شد.
۹ - هلاكوخان، فرزند تولى فرزند چنگيزخان
تأثير خواجه در هلاكو موجب مسلمان شدن او شد و گفتهاند در حرم محترم ايلخان محرم گرديد و بيگم همسر هلاكو را مسلمان گردانيد و ايلخان و بيگم را پنهان از اعيان لشگر به شرف اسلام فائز گردانيد و چنانچه مشهور است ايلخان را خود ختنه كرد.
۱۰ - محتشم شهاب، يكى از حكماى اسماعيليان كه خواجه به درخواست او شرح اشارات را نوشت.
۱۱ - فريد الدين طوسى، او از جمله حكما و مهندسان بود و بر طريقه صوفيه زندگى مىكرد و در سال ۶۵۷ ه ق به مراغه آمد و به حضور خواجه رسيد و خواجه وقتى مىخواست اساس رصد را بنا نهد از او در كار يارى جست و بر او اعتماد تمام داشت.
۱۲ - خواجه شمس الدين محمد جوينى، او از وزراى نامى ايران و از دانشمندان و شعرا و نويسندگان به نام است و به فارسى و عربى شعر مىسرود.
خواجه با او رابطه دوستى صميمانه داشت و رساله معروف «أوصاف الأشراف» را به نام و درخواست وى نوشت.
۱۳ - عز الدوله ابو الرضا سعد بن منصور بن كمونه مشهور به ابن كمونه بغدادى، او از حكما و فضلاى معاصر خواجه است و تأليفات فراوانى دارد كه معروفترين آن «شرح تلويحات» شيخ شهاب الدين سهروردى است و با خواجه مكاتباتى داشته و از خواجه سؤالهايى نموده و او جواب داده است.
۱۴ - عين الزمان جيلى، او از مريدان شيخ نجم الدين كبرى است و با خواجه رابطه دوستى داشته است و زمانى خواجه از وى بعضى مسائل حكمت و عرفان را پرسيده است و او جواب داده است.
همراه اول . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . خداست....
عنكبوت طاووسي << >> آخرين خبر/ به گزارش نشنال جئوگرافي اين نوع عنكبوت نادر كه حركتي جهنده دارد به دليل رنگ آميزي عجيب بدنش به عنكبوت طاووسي شهرت پيدا كرده است.
شيوهي استفاده از موبايل و اينترنت در پنهان كارترين كشور -------------------------------------------------------------------------------- گشت و گذار در اينترنت، در پنهان كارترين كشور روي زمين چگونه است؟ پاسخ كوتاه اين است: دست كم با استانداردهاي ساير كشورها، عجيب و غريب. ولي در حالي كه ساكنان كره شمالي حاضرند تنها براي برقراري ارتباط با جهان بيروني، جان خود را به خطر بيندازند، اين ميتواند لحظهاي سرنوشت ساز براي تاريخ اين كشور باشد. -------------------------------------------------------------------------------- وبسايت هاي رسمي كره شمالي يك نكته جالب توجه دارند. برنامهاي هست كه بايد در كُد هر صفحه گذاشته شود. كاركرد اين برنامه ساده ولي بسيار مهم است. هرگاه نام كيم جونگ اون، رهبر كره شمالي، آورده شود، به طور اتوماتيك با اندازهاي بزرگتر از بقيه نوشته نمايش داده ميشود؛ نه خيلي بزرگتر ، فقط در حدي كه بيشتر به چشم بيايد. اين تنها يكي از جنبههاي "اينترنت" در اين كشور مرموز است. در كشوري كه شهروندان عمداً از هرگونه اطلاعات به غير از تبليغات حكومتي محروم نگاه داشته ميشوند، اينترنت هم محدود به نيازهاي حكومت است. با اين حال بسياري معتقدند كه اين تسلط در حال ضعيفتر شدن است. اسكات توماس بروس، كارشناس مسائل كره شمالي كه مقالات بسياري درباره اين كشور نوشته است، مي گويد: "دولت ديگر نميتواند مثل گذشته، هم ارتباطات اين كشور را رصد كند. اين پيشرفت بزرگي است." در پايتخت كره شمالي، تنها يك كافي نت وجود دارد در پيونگ يانگ، پايتخت كره شمالي، تنها يك كافي نت وجود دارد. كساني كه وارد اينجا ميشوند، خواهند ديد كهكامپيوترها به جاي ويندوز با "ستاره سرخ" كار ميكنند: سيستم عامل مخصوص كره شمالي كه بنا بر گزارش ها به سفارش رهبر فقيد اين كشور، كيم جونگ ايل، ساخته شده است يك فايل كه از ابتدا بر روي سيستم عامل نصب شده است، اهميت هماهنگي سيستم عامل با ارزش هاي اين كشور را توضيح ميدهد. تقويم كامپيوترها به جاي سال 2012، سال 101 را نشان ميدهد: تعداد سالهايي كه از تولد كيم ايل سونگ (رهبر اسبق اين كشور كه نظريات سياسياش نقش تعيين كننده در سياستگذاري ها دارد) گذشته است. در كشوري كه شهروندان عمداً از هرگونه اطلاعات به غير از تبليغات حكومتي محروم نگاه داشته ميشوند، اينترنت هم محدود به نيازهاي حكومت است. با اين حال بسياري معتقدند كه اين تسلط در حال ضعيفتر شدن است شهروندان عادي به "اينترنت" دسترسي ندارند. اين امتياز ويژه در انحصار تعداد اندكي از افراد كه به "خواص" شناخته ميشوند و تعدادي از دانشگاهيان و دانشمندان قرار دارد. چيزي كه در اينجا به عنوان اينترنت عرضه ميشود بهقدري باريك و كم عمق است كه بيشتر شبيه به اينترانت (شبكه داخلي) يك شركت پر زرق و برق است تا شبكه بينالمللي گسترده اي كه در ديگر كشورها سراغ داريم. بروس ميگويد: "سيستمي به راه انداخته اند كه هميشه بتوانند آن را كنترل كنند و در صورت نياز از كار بيندازند." اين سيستم "كوانگ ميونگ" نام دارد و توسط تنها ارائه دهنده خدمات اينترنتي اين كشور، كه در دست دولت است، اداره ميشود. به گفته بروس، اين سيستم بيشتر متشكل است از "تالارهاي گفتگو، امكانات چت و رسانههاي دولتي". تعجب ندارد كه در اينجا خبري از توييتر نيست. سيستم عامل ستاره سرخ داراي نسخهاي اقتباسي از مرورگر فايرفاكس است كه "نائنارا" نام دارد: نامي مشترك با پورتال رسمي اين كشور كه نسخهاي به زبان انگليسي هم دارد. بيشتر وبسايت ها شامل سرويس هاي خبري، مثل صداي كره و ارگان رسمي حكومت، "رودونگ سين مون"، هستند. ولي هر كس كه بخواهد محتوايي براي اين "اينترنت" توليد كند بايد مراقب باشد. خبرنگاران بدون مرز (سازماني كه بر آزادي مطبوعات در جهان نظارت ميكند) ميگويد برخي روزنامهنگارهاي كره شمالي، صرفاً به خاطر يك غلط ديكته اي در مقالاتشان، به اردوگاه هاي "انقلابي شدن" فرستاده شده اند. گذشته از اينترانت كوانگ ميونگ، برخي از افراد در كره شمالي، به اينترنت فيلتر نشده دسترسي دارند. هرچند به نظر ميرسد كه تعداد آنها از چندين خانواده كه مستقيماً با كيم جونگ اون در ارتباطند، بيشتر نباشد. در پيونگ يانگ، پايتخت كره شمالي، تنها يك كافي نت وجود دارد. كساني كه وارد اينجا ميشوند، خواهند ديد كهكامپيوترها به جاي ويندوز با "ستاره سرخ" كار ميكنند: سيستم عامل مخصوص كره شمالي كه بنا بر گزارش ها به سفارش رهبر فقيد اين كشور، كيم جونگ ايل، ساخته شده است تشبيه زيرساخت اينترنت كره شمالي به يك "پشه بند" امتناع كره شمالي از دادن اجازه به شهروندانش براي اتصال به وب در تقابل با پذيرش اين موضوع است كه، مانند موضوع تجارت، اين كشور براي ادامه بقا نياز دارد تا فضا را كمي باز كند در حالي كه چين "فايروال بزرگ" بدنامش را دارد، زيرساخت تكنولوژيك كره شمالي به يك "پشه بند" تشبيه شده است كه تنها به حداقلي از امور ضروري اجازه ورود و خروج ميدهد. پاي موبايل كه در ميان باشد، اين پشه بند سوراخهاي زيادي دارد. در كره شمالي تنها يك شبكه موبايل رسمي وجود دارد در حالي كه در كره شمالي يك شبكه موبايل رسمي وجود دارد، كه خدمات اينترنت و مكالمات بينالمللي ارائه نميكند، دسترسي مردم به گوشي هاي موبايل چيني، كه از مرز قاچاق شدهاند، رو به افزايش است. اين گوشي ها معمولاً تا فاصله 10 كيلومتر از مرز دو كشور كار ميكند؛ البته با مخاطرات بسيار. مردمي كه مخفيانه از موبايل استفاده ميكنند نت كرتچون، يكي از مۆلفين گزارش مهمي در مورد تغييرات فضاي رسانه اي در كره شمالي، ميگويد: "بيست سال پيش فكرش را هم نميشد كرد كه مردم حاضر باشند تا اين حد خطر كنند." براي اين گزارش كه "گشايش كم سر و صدا" نام دارد، با 420 نفر كه از اين كشور فرار كردهاند مصاحبه شده است. در ميان صحبتهاي اين افراد نمونههايي از زحمتي كه اين افراد، براي استفاده از اين گوشي هاي غيرقانوني، متحمل ميشوند را ميتوان ديد. يكي از مصاحبه شوندگان، مردي 28 ساله است كه در ماه نوامبر 2010 اين كشور را ترك كرده است، او ميگويد "براي اطمينان از اينكه فركانس گوشي ام رديابي نميشود، ظرفشويي را پر از آب ميكردم و در يك پلو پز را، هنگام صحبت كردن با تلفن، روي سرم مي گذاشتم. نميدانم فايده داشت يا نه، ولي هيچوقت دستگير نشدم." در حالي كه تلاش اين مرد از لحاظ علمي پرسش برانگيز است، ترس او كاملاً قابل درك است. آقاي بروس ميگويد: "داشتن گوشي هاي موبايل غيرقانوني اتهام بزرگي است. حكومت تجهيزاتي را براي رديابي كساني كه از آنها استفاده ميكنند خريداري كرده است. اگر از آنها استفاده كنيد، بهتر است در جايي پرجمعيت و براي مدت زماني كوتاه، اين كار را بكنيد."
بشارت باد بر آقا صاحب الزمان(عج) و شما دوستان كه آمد ماه ربيع . . . مشكي از تن به درآريد ربيع آمده است خم ابرو بگشاييد ربيع آمده است مژده اي ختم رسل داد كه: آيد به بهشت هر كه بر من خبر آرد كه ربيع آمده است بهار صلوات است امشب: اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شايعات درباره آقا مجتبي خامنهاي دروغ محض است -------------------------------------------------------------------------------- دكتر غلامعلي حدادعادل نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي جمعه شب در جمع عزاداران 28 صفر در خيمه حسيني گلستان شهداي اصفهان سخنراني كرد. -------------------------------------------------------------------------------- خبرگزاري آريا بخش هايي از سخنان او را منتشر كرد : * لازمه دشمن شناسي معرفت است و بايد شناخت به وجود آيد تا دوست و دشمن را اشتباه نگيريم. *بصيرت چراغي به دست ماست كه شرط دشمن شناسي و تقوا شرط بصيرت است. * آدمهايي كه گرفتار دام شيطان مي شوند به حب مال و جاه و عنوان در عالم سياست گرفتار مي شوند.اين افراد به هيچ قيمتي صندلي را پس نمي دهند و عنوان را كه امانت حكومت اسلامي است به زور با چنگ و دندان نگه مي دارند. * دشمن هر روزي به رنگي در مي آيد و در روزگار ما برخي انقلابيون ديروز حالا روز روشن را انكار مي كنند و گرفتار خيالات و اوهام شدند و آزادگي را باختند. *آنها كه پاي ماهواره مي نشينند و برنامه هاي زيركانه آمريكا و انگليس را مي بينند كه براي زندانيان ما دلسوزي مي كنند و از دموكراسي و آزادي حرف مي زنند بايد از خود بپرسند اين افراد كه امروز دلسوز شدند، زمان طاغوت كه ما 10 هزار زنداني سياسي داشتيم چرا دم نمي زدند؟ *همين بي بي سي در كودتاي 28 مرداد به وطن فروشان اسم رمز مي داد و حالا دلسوز حقوق بشر شده است. * مسخره است كه اوباما براي ما پيام نوروزي مي دهد. اگر طرفدار حقوق بشر هستند چرا زمان شاه خفقان گرفته بودند؟ *در مجلس ششم ما دائم با اصلاح طلبان مشكل داشتيم چون آب به آسياب دشمن مي ريختند و شاد مي شدند كه يك نماينده از سازمان ملل بياورند كه زندانهاي ايران را ببيند و خلاف واقع گزارش دهد، آنها مي رفتند بيرون زندان بست مي نشستند كه خود را مطرح كنند. *در زمان اصلاحات جمعا 30 يا40 زنداني به اصطلاح سياسي وجود نداشت ولي مسئله را آنقدر بزرگ كردند كه بهانه دست دشمن افتاد. * نبايد گول ظاهر افراد را خورد و فريب عنوان هاي مقدس را، اينها همه قرآن هاي سر نيزه و مسجد ضرار هستند و اگر بصيرت بود بايد نابود مي شدند . مي گويند آقامجتبي در لندن يك بيمارستان و يك طبقه هتل را گارانتي كرده كه بچه اش به دنيا بيايد و يك ميليون پوند پول داده اند. من زندگي آقا مجتبي را از نزديك ديده ام، مگر من پدر بزرگ آن بچه نيستم كه با 500 هزار تومان در يك بيمارستان معمولي تهران به دنيا آمد و دكترش خانم وزير سابق بهداشت، خانم دستجردي بود *در زمين دشمن نبايد بازي كرد و به بازي گرفته شد، 40 روز پيش رهبري براي همين بود كه سئوال از رئيس جمهور را متوقف كرد چرا كه دشمن از آن سوء استفاده مي كرد. *معيار شناخت ما شادي و نگراني دشمن است، هر وقت شاد بود يعني عملكرد ما خوب نبوده است و در عصبانيت او بايد بدانيم خوب عمل كرديم. * بي بي سي در فتنه 88 مي گفت يك كاميون شمش طلا مربوط به آقا مجتبي خامنه اي مي خواسته از مرز خارج شود كه تركيه آن را بازداشت كرده است. *يا مي گويند آقامجتبي در لندن يك بيمارستان و يك طبقه هتل را گارانتي كرده كه بچه اش به دنيا بيايد و يك ميليون پوند پول داده اند. * من زندگي آقا مجتبي را از نزديك ديده ام، مگر من پدر بزرگ آن بچه نيستم كه با 500 هزار تومان در يك بيمارستان معمولي تهران به دنيا آمد و دكترش خانم وزير سابق بهداشت، خانم دستجردي بود. *مگر روز 29 خرداد 88 آقا نگفت اردوكشي خياباني را تعطيل كنيد و هر مشكلي بود به خودم بگوئيد حل مي كنم، پس چرا برخي حرف ولي فقيه را كنار زدند و ادامه دادند؟ چون بصيرت نداشتند و دوست ملت ايران هم نبودند، دوست آمريكا و بي بي سي و "وي يو اي" بودند. *مگر آنها كه در نيويورك دستمال سبز به خود بسته بودند راي داده بودند كه جلوي قافله مي گفتند راي ما را پس بدهيد؟
مهر: نمايندگان مجلس شوراي اسلامي انفصال موقت از خدمات دولتي به مدت ۶ ماه تا ۲ سال و استرداد وجوه دريافتي از بابت شغل ديگر را به عنوان مجازات براي دو شغله هاي دولتي تعيين كردند. نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در جلسه علني روز يكشنبه ادامه بررسي طرح يك فوريتي ممنوعيت اشتغال به بيش از يك شغل را در دستور كار داشتند. پيش از اين مجلس تا ماده ۶ اين طرح را به تصويب رسانده بود و در جلسه امروز مواد ديگري از اين طرح به تصويب رسيد. بر اساس ماده ۷ اين طرح يك فوريتي مقرر شد مقامات اداري مربوطه و نهادهاي نظارتي از جمله سازمان بازرسي كل كشور، ديوان محاسبات كشور و سازمان حسابرسي و نهادهاي حراستي و امنيتي مكلفند بلافاصله پس از اطلاع از وقوع تخلف موضوع اين قانون، مورد را به مراجع قضايي صالح اطلاع دهند و مرجع قضايي مربوطه نيز مكلف است خارج از نوبت به موضوع رسيدگي و حكم مقتضي صادر كنند. نمايندگان مجلس در ماده ۸ مصوب كردند متخلف از اين قانون حسب مورد به مجازات زير محكوم مي شود: الف - در صورت ارتكاب در مرتبه اول، انفصال موقت از خدمات دولتي به مدت ۶ ماه تا ۲ سال و استرداد وجوه دريافتي بجز حقوق و مزاياي شغل اصلي ب- در صورت تكرار انفصال دائم از خدمات دولتي و استرداد وجوه دريافتي از بابت شغل ديگر نحوه مجازات صادر كنندگان احكام استخدام بيش از يك شغل براي كاركنان دولتي مشخص شد نمايندگان مجلس در ماده ۹، مقرر كردند، آمر و صادر كننده احكام استخدام، انتصاب و عضويت مشمولان ممنوعيت هاي مقرر در اين قانون در صورت علم و اطلاع، به انفصال موقت از ۶ ماه تا ۲ سال از خدمات دولتي و جزاي نقدي ۳۶۰ ميليون ريال تا ۵۵۰ ميليون ريال و در صورت تكرار، به انفصال دائم از خدمات دولتي و جزاي نقدي از ۵۵۰ ميليون ريال تا يك ميليارد ريال محكوم مي گردند. نمايندگان مجلس در ماده ۱۰ اين طرح مصوب كردند مسئولان واحدهاي مالي و ذي حسابان دستگاه هاي اجرايي در صورت پرداخت حقوق و مزايا بابت شغل ديگر، در صورت مطلع بودن از شغل اول به انفصال موقت از خدمات دولتي از ۶ ماه تا ۲ سال محكوم مي شوند. در ماده ۱۱ نيز مقرر شد انتصاب مستقيم افراد مشمول اين قانون از سوي مقام رهبري در مورد مسئوليت انتصابي از جانب ايشان از شمول حكم اين قانون مستثني است. به گزارش مهر، بررسي جزئيات اين طرح در صحن مجلس ادامه دارد. طرح مذكور داراي ۱۸ ماده است. مهر: نمايندگان مجلس شوراي اسلامي انفصال موقت از خدمات دولتي به مدت ۶ ماه تا ۲ سال و استرداد وجوه دريافتي از بابت شغل ديگر را به عنوان مجازات براي دو شغله هاي دولتي تعيين كردند. نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در جلسه علني روز يكشنبه ادامه بررسي طرح يك فوريتي ممنوعيت اشتغال به بيش از يك شغل را در دستور كار داشتند. پيش از اين مجلس تا ماده ۶ اين طرح را به تصويب رسانده بود و در جلسه امروز مواد ديگري از اين طرح به تصويب رسيد. بر اساس ماده ۷ اين طرح يك فوريتي مقرر شد مقامات اداري مربوطه و نهادهاي نظارتي از جمله سازمان بازرسي كل كشور، ديوان محاسبات كشور و سازمان حسابرسي و نهادهاي حراستي و امنيتي مكلفند بلافاصله پس از اطلاع از وقوع تخلف موضوع اين قانون، مورد را به مراجع قضايي صالح اطلاع دهند و مرجع قضايي مربوطه نيز مكلف است خارج از نوبت به موضوع رسيدگي و حكم مقتضي صادر كنند. نمايندگان مجلس در ماده ۸ مصوب كردند متخلف از اين قانون حسب مورد به مجازات زير محكوم مي شود: الف - در صورت ارتكاب در مرتبه اول، انفصال موقت از خدمات دولتي به مدت ۶ ماه تا ۲ سال و استرداد وجوه دريافتي بجز حقوق و مزاياي شغل اصلي ب- در صورت تكرار انفصال دائم از خدمات دولتي و استرداد وجوه دريافتي از بابت شغل ديگر نحوه مجازات صادر كنندگان احكام استخدام بيش از يك شغل براي كاركنان دولتي مشخص شد نمايندگان مجلس در ماده ۹، مقرر كردند، آمر و صادر كننده احكام استخدام، انتصاب و عضويت مشمولان ممنوعيت هاي مقرر در اين قانون در صورت علم و اطلاع، به انفصال موقت از ۶ ماه تا ۲ سال از خدمات دولتي و جزاي نقدي ۳۶۰ ميليون ريال تا ۵۵۰ ميليون ريال و در صورت تكرار، به انفصال دائم از خدمات دولتي و جزاي نقدي از ۵۵۰ ميليون ريال تا يك ميليارد ريال محكوم مي گردند. نمايندگان مجلس در ماده ۱۰ اين طرح مصوب كردند مسئولان واحدهاي مالي و ذي حسابان دستگاه هاي اجرايي در صورت پرداخت حقوق و مزايا بابت شغل ديگر، در صورت مطلع بودن از شغل اول به انفصال موقت از خدمات دولتي از ۶ ماه تا ۲ سال محكوم مي شوند. در ماده ۱۱ نيز مقرر شد انتصاب مستقيم افراد مشمول اين قانون از سوي مقام رهبري در مورد مسئوليت انتصابي از جانب ايشان از شمول حكم اين قانون مستثني است. به گزارش مهر، بررسي جزئيات اين طرح در صحن مجلس ادامه دارد. طرح مذكور داراي ۱۸ ماده است.
فارس: كنفرانسي به ميزباني دانشگاه الازهر در قاهره برگزار مي شود كه هدف آن حمايت از قوميت گرايي و دامن زدن به بحث عرب و عجم و همچنين پرداختن به اختلافات شيعه و سني است.
هزينه برگزاري اين همايش از سوي دولت قطر تامين شده و أحمد الطيب شيخ و رييس دانشگاه الازهر ،الشيخ محمد العريفي استاد دانشگاه عربستان سعودي و مبلغ وهابيت و عبدالله النفيسي معاون شيخ الازهر و برخي از مقامات دولتي سخنرانان اين نشست بودند.
اين كنفرانس در حالي برگزار شد كه وزير امور خارجه كشورمان در سفري چند روزه به مصر رفته و با تعدادي از مقامات رسمي اين كشور ديدار و گفتوگو كرده است و مسائل دو جانبه و منطقهاي را مورد توجه قرار داده است.
همزماني اين نشست با سفر صالحي به قاهره با هدف تحت تاثير قرار دادن اين سفر است.
حضور چهرههاي وهابي همچون العريفي كه از خطيبان وابسته به دولت رياض است و حمايت مالي قطري ها نشان مي دهد كه چه كساني حاميان واقعي كنفرانس مذكور هستند.
رهبران حاشيه خليج فارس در كنار سران رژيم صهيونيستي از سال ۲۰۱۱ كه حكومت مصر سرنگون شد، بيش از هركس از نزديك شدن تهران و قاهره هراس داشتند، چراكه ميدانند با حضور اين محور ديگر تلاشهاي كشورهايي چون قطر و عربستان در منطقه منتج به نتيجه نخواهد شد.
سعوديها از هيچ تلاشي براي دور كردن مصر از جمهوري اسلامي دريغ نكرده و شرط اصلي ادامه كمكهاي مالي را دورماندن قاهره از تهران عنوان كردهاند.
قطر نيز در اين راستا گام بر ميدارد تا نزديك شدن دو قدرت اصلي منطقه خاورميانه به يكديگر نزديك نشوند چرا كه نزديكي اين دو كشور مي تواند بحران سوريه را از مسير مورد نظر دوحه و آنكارا دور كند.
دليل نگراني بيش از حد سعوديها و قطري ها از همكاري ايران و مصر ناشي از درك آنها نسبت به قدرت دو كشور است كه ميتواند موازنه منطقه را برهم بزند.
در واقع سرنگوني حسني مبارك در انقلاب مردم مصر پايان محور محافظه كاري بود كه سعوديها آنرا در مقابله با ايران هدايت ميكردند اما امروز نبود مبارك رياض را در مقابل ايران تنها كرده كه اين تهديدي حياتي به حساب ميآيد.
سعوديها تلاش ميكنند كه به هر طريق ممكن در روابط ايران و مصر مانع ايجاد كنند تا مصر به عراق ديگري تبديل نشود. سعوديها پس از اينكه عراق به رهبري صدام در ۲۰۰۳ سقوط كرد تنها نظاره گر قدرت گيري ايران در اين كشور بودند و وقتي به خود آمدند كه بازي را از دست داده بودند ولي اين بار از همان ابتدا محكم ايستادهاند تا شكستي ديگر را متحمل نشوند.
مصريها در اين ميان با توجه به اينكه از نظر اقتصادي به عربستان وابستهاند علاقهاي به تحريك سعوديها ندارند و ترجيح ميدهند با چراغ خاموش با تهران ارتباط برقرار كنند و ايران نيز براي جلوگيري از تشديد برخوردها در منطقه استراتژي «تقيه» توسط اسلامگراهاي مصري را درك كرده است، هرچند اين گزينه نيز نبايد از دور از ذهن باشد كه قاهره نيز علاقه ندارد با نزديك شدن به تهران، رياض را از دست دهد.