۱۰غذاي آلوده اي كه مي خوريم با وجود باكتري ليستريا در طالبي، E. coli در جوانه گندم و سالمونلا در گوشت بوقلمون، به نظر مي رسد غذاهايي كه ما هر روز مي خوريم يك بمب ساعتي هستند كه هر لحظه احتمال انفجار دارند. سلامت نيوز: در اين مطلب، ۱۰ غذايي را نام برده ايم كه آلوده به ميكروب هاي متفاوت هستند و مي توانند براي بدن ضرر داشته باشند. ۱. گوشت مرغ:تحقيقات نشان مي دهد ۶۲ درصد از مرغ و جوجه هاي كبابي آلوده به باكتري كمپيلاباكتر است و ۱۴ درصد نيز باكتري سالمونلا دارند. تعداد مرغ هايي كه به باكتري هاي دير مرگ آلوده هستند، نسبت به ۶ سال پيش ۳۰ درصد افزايش يافته است. در سوپرماركت: بهتر است به دنبال خريد مرغ هاي ارگانيك باشيد. اين مرغ ها در محيط هاي خلوت تر رشد كرده اند و كمتر احتمال آلودگي كمتري دارند. بهتر از آن نيز، خريد مرغ هاي محلي است. در خانه: وقتي مرغ را در سينك ظرفشويي شستيد، سريعا آن را داخل قابلمه بپزيد. مرغ را كاملا بپزيد و اجازه ندهيد قسمتي از آن خام يا نيم پز باقي بماند. هنگام پخت يك مرغ درسته نيز براي اطمينان از پخته شدن آن، دماي قسمت هاي ضخيم ران مرغ را تست كنيد. ۲.كلاب هاي سرد: آلودگي: غذاهاي سرد آماده در رديف پرخطرترين غذاها قرار دارند. سازمان جهاني تغذيه و سلامت اعلام كرده اين غذاها منبع باكتري هايي همچون ليستريا هستند. قرار گرفتن آنها در يخچال نيز مي تواند باقي مواد غذايي را نيز آلوده كند. در سوپرماركت: از خريد كلاب هاي سرد كه حاوي مقدار زيادي باكتري ليستريا هستند، اجتناب كنيد. چاقوهايي كه كالباس، گوشت بوقلمون و ... را برش مي زنند چون به طور مرتب تميز نمي شوند، ناقل اصلي باكتري ها به شمار مي روند. سعي كنيد تا حد امكان غذاهاي آماده خريداري نكنيد تا باكتري ها در معده شما انبار نشوند. در خانه: وقتي مي خواهيد ساندويچ خانگي تهيه كنيد، خردل زيادي روي آن بريزيد. محققان ثابت كرده اند ۹۰ درصد از باكتري هايي همچون ليستريا، اي- كولي و سالمونلا وقتي دو ساعت در معرض خردل قرار مي گيرند، از بين مي روند. ۳.سالاد آماده كاهو: آلودگي: كاهويي كه داخل ساندويچ همبرگر شما وجود دارد بيشتر از خود همبرگر مي تواند به بدن شما آسيب برساند. تحقيقات نشان داده، سالادهاي كاهوي از پيش آماده شده حدود ۴۰ درصد حاوي باكتري كوليفورم هستند. در سوپرماركت: سالادهاي آماده به خودي خود آلوده نيستند اما سر برگ هاي سبز كاهو مي تواند حاوي ميكروب باشد. در خانه: برگ هاي كاهو را پيش از خوردن حتما به طور برگ به برگ تميز شست و شو دهيد. لطفا در نظر داشته باشيد، قرار دادن برگ هاي شسته شده كاهو در آبكشي كه مرغ خام را درون آن قرار داده بوديد، بسيار خطرناك است. ۴.تخم مرغ: آلودگي: مرغ يا تخم مرغ، كدام آلوده تر است؟ مسلما تخم مرغ. تخم مرغ به طور سالانه منجر به بيماري بيش از ۶۶۰ هزار نفر و مرگ ۳۰۰ نفر مي شود. در سوپرماركت: به بسته بندي تخم مرغ ها توجه كنيد. اصولا تخم مرغ هايي كه توسط مرغداري هاي بزرگ بسته بندي مي شوند، احتمال بيشتري براي آلوده بودن به باكتري دارند. زيرا مرغ هاي زيادي در اين مراكز نگهداري مي شوند و در نتيجه آلودگي نيز بيشتر است. بهتر است از تخم مرغ هاي رسمي و محلي استفاده كنيد. در خانه: تخم مرغ را داخل جعبه خودش و در سردترين منطقه يخچال نگه داريد. پس از شكستن تخم مرغ، حتما دست هاي خود را بشوييد. حتما تخم مرغ را كامل بپزيد مگر اينكه جزو مواد غذاي ديگري باشد

دسته ها : سلامت
شنبه 19 12 1391

سبك زندگي در سيره شهدا در كلام راوي راهيان نور انتخابي آگاهانه كه بوي شهادت گرفت احمد محمد تبريزي مرجع : روزنامه جوان  حجت‌الاسلام محمد صادقي راوي، پژوهشگر دفاع مقدس و يار و همراه سرويس پايداري است. چندي پيش با او وصيتنامه چند شهيد از دوران دفاع مقدس را واكاوي كرديم. مرور وصيتنامه‌هايي كه هر كدام حكم يك كلاس درس را دارد. اين بار صادقي به اين سؤال كه آيا شهيدان براي رفتن به جبهه انتخابي آگاهانه و عقلاني داشته‌اند يا از روي احساس به جنگ رفته‌اند پاسخ داد. او با مرور بخشي از زندگي چند شهيد، مصداق‌هاي بارز اين انتخاب عقلاني را مورد بررسي قرار داد. شهيداني كه با بررسي كوتاه از زندگي و طرز تفكرشان كاملاً متوجه خواهيم شد كه با شناختي كامل و عقلاني راه خود را انتخاب كردند. در بخش ديگري به سبك زندگي و سيره دو شهيد دفاع مقدس پرداختيم. شهيداني كه مقام معظم رهبري درباره آنان چنين مي‌فرمايد:« من به توصيه ‌امام عمل كرده‌ام ! اغلب وصيتنامه شهدا كه به دستم رسيد را خوانده‌ام.‌ اما واقعاً از اين وصيتنامه‌ها درس مي‌گيريم. آن جوان؛ خطش هم به زور خوانده مي‌شود؛ ‌اما هر كلمه‌اش براي من و‌امثال من يك درس راهگشاست كه خيلي استفاده كرده‌ام.» شهيدي كه به خواستگاري جبهه رفت! شهيد لطيف پناهي: در كرمانشاه به دنيا مي‌آيد و در ۱۵/۱/۶۳ در چنگوله شهيد مي‌شود. شهيد پناهي يكي از شهيدان دانش‌آموز دفاع مقدس است. مادر يا پدر اين شهيد خاطره‌اي از او نقل مي‌كنند كه نشان مي‌دهد اين شهيد با وجود سن كمي كه داشته، ‌چگونه آگاهانه مسير و راه خود را انتخاب مي‌كند. دسته گل به دست براي خواستگاري به منزل عموي خود مي‌رود. عمويش به او مي‌گويد به يك شرط راضي به اين وصلت مي‌شوم كه دست از فعاليت‌هاي خطرناكت برداري. آن زمان اين شهيد عضو پايگاه بسيج و در كرمانشاه خيلي‌فعال بوده است. شهيد لطيفي بعد از شنيدن شرط عمويش، سرش را بالا مي‌گيرد و مي‌گويد: ازدواج مانع رفتنم به جبهه نخواهد شد. عمو هم در جواب مي‌گويد كه پس به خواستگاري جبهه برو. او هم راهي جبهه‌ها مي‌شود و شهادت را براي همسفري انتخاب مي‌كند. اين نكته مهمي است كه يك شخص در مقطع حساسي از زندگي‌اش حاضر مي‌شود از خواسته‌اش بگذرد تا اعتقاد دروني‌اش كه از روي علم و آگاهي است، از بين نرود. شهيد پناهي در گوشه‌اي از وصيتنامه‌اش سفارش مي‌كند كه روي سنگ قبرش چند بيت شعر نوشته شود. «برادرانم اگر خواستيد روي سنگر قبرم چيزي بنويسيد، اين شعر را بنويسيد. اگر قرار باشد كه آخر بميرم، نمي‌خواهم كه در بستر بميرم/ مي‌خواهم كه در فصل جواني، براي ياري رهبر بميرم.» اين نشان مي‌دهد كه او آگاهانه همه چيز را پذيرفته است. خداوند خودش در قرآن مي‌فرمايد كه همه شما را آفريده‌ايم و نهايت شما مرگ است و بازگشت همه‌تان به سوي ماست. پس بسيار زيباست وقتي آفريده شديم و قرار است روزي بميريم، اين مردن در راه خدا باشد. اميدوارم مرگم براي اسلام و هموطن مؤثر باشد شهيد بهاءالدين حسيني: در شهرستان بويراحمد از استان كهگيلويه و بويراحمد متولد مي‌شود. در زمان جنگ جزو محرومان و بي‌سوادان كشور بوده‌اند. كساني بوده‌اند كه ۴۰، ۵۰ سال استضعاف روي سرشان بوده و از همه چيز محروم بوده‌اند. حالا وصيتنامه يكي از بچه‌هاي اين منطقه كه هنگام شهادت دانش‌آموز بوده، ‌اينگونه است:« اگر با كشته شدن من اسلام و رهبريت،‌امامت و ولايت‌فقيه تثبيت مي‌شود، پس‌ اي‌خمپاره‌ها، توپ‌ها و تفنگ‌هاي‌امريكايي و روسي من را در برگيريد و قطعه قطعه كنيد.‌اميدوارم مرگم براي اسلام و سعادت برادران و خواهرانم مؤثر باشد و براي تمام هموطنانم.» چنين وصيتنامه‌اي فهم و درك بالاي نويسنده آن را مي‌رساند كه از روي احساس تصميم نگرفته است. بلكه انتخاب كرده كه چه‌كاري مي‌خواهد انجام دهد. چنين جمله‌اي را ما از‌امام حسين(ع) هم داريم كه مي‌فرمايد: «اگر با خون من اسلام زنده مي‌شود، شمشيرها به سمت من آييد و جان مرا بگيريد.» تمام عمليات بدر در وصيتنامه يك شهيد شهيد سجاد خاضع: اين شهيد عزيز در روستاي شيخ‌هاوي از شهرستان دهدشت چشم به دنيا مي‌گشايد. دهدشت يكي از محروم‌ترين مناطق كشور بوده كه اگر الان هم به اين شهرستان سفر كنيد آثار اين محروميت را خواهيد ديد. شهيد خاضع در ۲۳/۱۲/۶۳ در عمليات بدر شهيد مي‌شود. او در قسمت‌هايي از وصيتنامه‌اش اينگونه مي‌آورد: «شهيد انسان والايي است كه از تمام هستي خود مي‌گذرد و جان عزيزش را در طبق اخلاص مي‌گذارد و به پروردگار تقديم مي‌كند و با اين ايثار، به ابديت و جاودانگي مي‌رسد و به مقام شهادت و آگاهي خاصي مي‌رسد و به خيل شفيعان درگاه الهي ملحق مي‌گردد. هر كس در راه عبادت و بندگي از دستورهاي خداوند كاري را انجام دهد، قدمي از خودپرستي به خداپرستي برداشته است.» اين وصيتنامه با اين پختگي و شيوايي وصيتنامه يك دانش‌آموز دهدشتي است كه خيلي هوشيارانه آن را نوشته است. ما مي‌توانيم كل عمليات بدر را در اين وصيتنامه ببينيم. به قول معروف مشت نمونه خروار است. همه كساني كه در بدر شركت داشتند، چه آنهايي كه ماندند و چه آنهايي كه آسماني شدند مانند شهيد سجاد خاضع بوده‌اند. نان و پنير و سبزي شام عروسي يك شهيد حميد ايرانمنش: او از شهداي پرورشگاهي جنگ است. در كرمان به دنيا مي‌آيد و در لشكر۴۱ ثارالله به حميد چريك معروف بود. اگر با رزمندگان كرماني صحبت كنيد متوجه مي‌شويد كه همه حميد چريك را مي‌شناسند. حاج قاسم سليماني خيلي روي شهيد ايرانمنش حساب باز مي‌كرد و دوستش داشت. در زمان جنگ و در همان استان كرمان ازدواج مي‌كند. همسرش تعريف مي‌كند كه صبح به ايشان گفتم قرار است‌امروز وليمه عروسي بدهيم و هنوز هيچ كاري انجام نداده‌ايم، نه غذايي‌ آماده است و نه تداركاتي. شهيد ايرانمنش به او مي‌گويد: خانم خيال شما راحت باشد. من شام را‌ آماده مي‌كنم و به خانه مي‌آورم. حميد از خانه بيرون مي‌رود و هنگام غروب با چند كيسه پلاستيكي برمي‌گردد. يك كيسه پنير، يك كيسه نان و يك كيسه سبزي. همسرش تعجب مي‌كند و مي‌پرسد مگر يادت رفته كه‌امشب بايد شام عروسي بدهيم. حميد هم مي‌گويد اينها را براي شام خريده‌ام. همسرش هم عصباني مي‌شود و شروع به اعتراض مي‌كند كه نمي‌شود شام عروسي را نان و پنير داد و هر چيزي رسم و رسومي دارد. شهيد ايرانمنش در جواب به همسرش اينچنين مي‌گويد: «‌ خانم شهادت اين نيست كه فقط در معركه ميدان جنگ بتواني از دست دشمن فرار كني. شهادت آن است كه سنت‌هاي غلط جامعه را بشكني. ‌امشب هم شام عروسي ما، نان و پنير و سبزي است.» همسرش بعد مراسم تعريف مي‌كرد كه آن شب، عجب شبي شد و آن شام عروسي در ذائقه همه مهمانان ماند. فكر هواي نفس مانع از ضربه زدن به دشمن شد بچه‌ها نقل مي‌كنند كه در يكي از عمليات‌ها شهيد كاظمي فرمانده گروهان بود. قرار بود ما يكي از مقرهاي ارتش عراق را در سكوت كامل و بدون هيچ سروصدايي تصرف كنيم. فرماند‌هان هماهنگ كرده‌بودند كه تيري شليك نشود و بايد حواسشان باشد كه اسير نگيرند. مي‌فرمايند كه رفتيم و كار را شروع كرديم. وارد مقر بعثي‌ها شديم و در سكوت شب، شروع به قلع و قمع آنها كرديم. يك سنگر وجود داشت كه حدود۱۰ عراقي در آن بودند و هنوز خبر نداشتند كه ما وارد مقر آنها شده‌ايم. سيد ابراهيم شغل چوپاني دارد و خيلي قوي‌هيكل و باقدرت است. چوبي را در دست مي‌گيرد و كنار در سنگر مي‌ايستد. به چند تا از بچه‌ها مي‌سپارد كه آنها عقب‌تر بايستند و اگر زور او به عراقي‌ها نرسيد آنها وارد شوند. به يكي، دو نفر هم گفت كه آنها را صدا بزنند تا از سنگر بيرون بيايند. بچه‌ها مي‌پرسند كه تو مي‌خواهي چه كار كني؟ كه جواب مي‌دهم اگر من يك ضربه به هر كدام بزنم، كارشان تمام مي‌شود. شهيد كاظمي چوب را بالاي سرش مي‌برد و بقيه رزمندگان، آنها را از سنگر بيرون مي‌آورند. اولي بيرون مي‌آيد و وقتي همه ‌آماده‌اند تا سيدابراهيم او را بزند، مي‌بينند او چوب را از پشت سر رها و شروع به گريه كردن مي‌كند. بچه‌ها مي‌گويند به هر مصيبتي بود جريان را جمع مي‌كنند. راوي اين جريان آقاي طوسي است كه در لشكر ۸ نجف اشرف خدمت مي‌كند. توضيح مي‌دهد كه بعد از پايان كار، بالاي سر حاج ابراهيم مي‌رود و از او مي‌پرسد مگر قرار نبود آنها را با چوب بزني، اين چه كاري بود كه كردي؟ او مي‌بيند كه گريه شهيد كاظمي را ‌امان نمي‌دهد و او فقط چند جمله مي‌گويد: آقاي طوسي همين كه آمدم بزنم، ناگهان به فكر فرو رفتم. خدايا اين چوبي كه مي‌خواهد پايين بيايد براي رضاي توست يا هواي نفس. ديدم كه نفس بيشتر است و بي‌خيال زدن او شدم. سيد ابراهيم كاظمي يك چوپانِ روستايي است. مي‌داند كه اگر در ميدان نبرد نزند، مي‌خورد.‌اما وقتي مي‌بيند اين كارش هواي نفس است، از ضربه زدن به دشمنش صرفنظر مي‌كند.

دسته ها : پايداري
سه شنبه 15 12 1391

فوايد خوردن يك استكان چاي داغ آنچه معمول است اين است كه نوشيدن يك فنجان چاي داغ براي رفع خستگي و كسالت مفيد است ، اما فوايد ديگر چاي باشگاه خبرنگاران: آنچه كه معمول است نوشيدن يك فنجان چاي داغ براي رفع خستگي و كسالت مفيد است يا يك پذيرايي معمول از مهمان‌هاي خودماني براي اين كه عده‌اي دور هم جمع شده و مي‌خواهند گپ دوستانه‌اي بزنند و در اين ميان يك فنجان چاي داغ هم جمع را گرم و گيراتر مي‌كند. ديگر فوايد چاي بهتر است نگاهتان را به اين نوشيدني ساده اما پرفايده از يك ديد سطحي به نگاهي عميق‌تر تغيير دهيد. چون موضوع درباره چاي و فوايدش جدي‌تر از آن چيزي كه شما تا به امروز فكر مي‌كرديد. چاي مي‌تواند با چاقي احتمالي‌تان مبارزه كند. اين نوشيدني محبوب مي‌تواند سپرهاي شما برابر بيماري‌هاي خطرناكي مثل سرطان باشد. بهتر است بدانيد تحقيقات نشان داده كه نوشيدن سه فنجان چاي در روز و چه بسا بيشتر مي‌تواند مفيدتر از آب خوردن در مقدار مشابهي با چاي باشد. آنتي اكسيدان نهفته در چاي توانايي بالا بردن ميزان سلامتي بدن را بالا مي‌برد و اين درست همان ويژگي است كه در نوشيدن مداوم آب نيز وجود دارد. با همه اين اوصاف بهتر است هرگز نوش جان كردن يك فنجان چاي داغ را از خود دريغ نكنيد. چاي مانع خرابي دندان‌ها مي‌شود. چه باور كنيد و چه نكنيد نوشيدن منظم چايي دندان‌هاي شما را مقاوم مي‌كند و به اين ترتيب از خطر پوسيدگي آنها مي‌كاهد. چايي منبع اصلي فلوريد است؛ چيزي كه سبب تقويت ميناي دندان مي‌شود. آنتي اكسيدان موجود در چاي نيز اين توانايي را دارد كه در برابر باكتري‌هايي كه بيماري‌هاي لثه و دندان را موجب مي‌شوند مقاومت كند. پس اگر مردد بوديد بهتر است اين ترديد را كنار بگذاريد و حداقل روزي يك فنجان چاي بنوشيد. چاي آب بدن را تأمين مي‌كند اگرچه آب تنها منبع قابل اتكا براي تأمين آب بدن به خصوص بعد از ورزش يا يك روز كاري است اما برخي محققان بر اين باورند كه نوشيدن چايي هم مي‌تواند دقيقاً همان فوايدي را كه آب براي بدن دارد، داشته باشد و به همان اندازه مفيد واقع شود. با وجود ميزان كافئين بالاي نهفته در چاي اما اين نوشيدني مي‌تواند جايگزين مناسبي براي آب باشد. آيا نوشيدن چاي شما را لاغر مي‌كند؟ تحقيقات برخي دانشمندان نشان داده اگر افراد نوشيدن چاي را به شكل منظم در برنامه روزانه‌شان جاي بدهند كمك قابل توجهي به نگه داشتن وزن خود در شرايط ايده‌آل مي‌كنند چون يكي از خصوصيات چاي سوزاندن كالري با سرعت بالاست. به هر صورت چاي جزو آن دسته نوشيدني‌هايي است كه هرگز سبب چاقي نمي‌شود، پس بدون ترس و واهمه مي‌توانيد روزي چند فنجان از آن را نوش جان كنيد. قدرت حافظه خود را با چاي تقويت كنيد. دانشمندان عقيده دارند برخي انواع چاي به خصوص چاي سبز قدرت سلول‌هاي حافظه‌اي مغز را بالا مي‌برد و حتي مانع بروز بيماري‌هايي مثل آلزايمر مي‌شوند، پس جاي تعجبي ندارد اگر افراد سالخورده بيش از جوان‌ها چاي مي‌نوشند

دسته ها : سلامت
سه شنبه 15 12 1391

نظر آيت‌الله‌بهجت درباره ريايي‌ كه ‌‎اشكال ‌ندارد «ريا عملي نكوهش شده در اسلام است كه از راه‌هاي مختلفي هم‌چون كردار و رفتار نمود پيدا مي‌كند. پيامبر اكرم(ص) در حديثي مي‌فرمايد:« عملي را كه ذره‌اي ريا در آن باشد خدا نمي‌پذيرد» و اين حديث گوياي بي‌اعتباري ريا در نزد پروردگار است. سخنان مرحوم آيت الله بهجت درباره «ريا» را به اين شرح منتشر كرده است: « ريا در عبادات است و عبادتي كه ريا دارد حرام است و بعضي گفته‌اند: ريا در عبادات مبطل هم هست، در غير عبادات ريا اشكال ندارد. ولي خود ريا مي‌تواند راه چاره و علاج ريا باشد. به اين صورت كه با تاءمّلات صحيح ريا را بالا ببرد! مثلاً گاهي انسان مي‌خواهد پيش ‍ رئيس شهرباني احترامي پيدا كند و توجّه او را به خودش جلب كند، پيش پاسباني مي‌رود و سعي مي‌كند نظر او را جلب كند و سپس او را بين خود و رئيس شهرباني واسطه قرار دهد. در اينجا انسان خوب است با خود بگويد:اين پاسبان كه تنها واسطه است و اگر هم كاغذي بنويسد و وساطتي كند باز دست آخر خود رئيس شهرباني بايد پاي ورقه را امضا كند. پس خوب است مستقيماً نظر خود رئيس شهرباني را جلب كنم كه مقام بالاتري است و اصلاً كار خوب و عمل نيك را مثلاً به خود رئيس شهرباني نشان دهم.يعني براي مقام بالاتر ريا كنم ! همچنين اگر انسان عاقل باشد و توجه پيدا كند كه مقامي بالاتر از رئيس شهرباني (مثل وزير، نخست وزير و رئيس جمهور) وجود دارد، مي گويد:خوب است كار خير و عمل نيك خود را به وزير يا به نخست وزير و بالاخره به مقام بالاتر نشان دهم ! يعني هميشه انسان بايد ريا را براي مرتبه اقوي انجام دهد. اگر چنين باشد، در واقع مي توان گفت ريا علاج ريا مي‌شود. بنابراين، اگر در عبادات نيز نسبت به اقوي و بالاترين موجود يعني خداوند ريا كنيم اشكال ندارد و علاج ريا مي‌شود. در زمينه ريا در روايت آمده است: ((كساني كه در هنگام نماز به اين سو و آن سو نگاه مي كنند تا مردم آنها را تماشا كنند، به صورت حمار محشور مي شوند.)) واقعاً هم همينطور است ، آيا اين حماريّت نيست كه آدم جلو وزير و رئيس شهرباني به پاسبان نگاه كند؟ حماريّت است آقا. ولي خوشمان مي آيد، با اين حماريّت ساخته ايم! از طرفي اگر به ما حمار بگويند ناراحت مي شويم و بدمان مي آيد! ولي بايد گفت: كار شبانه روزي تو همين است چرا بدت مي آيد؟! لكن امان از بي سوادي و بي علمي ، اين بي سوادي آدم را به جاي مكّه به تركستان مي برد، از روز اوّل همين بي سوادي ابليسِ دشمن، آدم را بيچاره كرد. خود او هم گفت: اي خدا، همه بندگانت را گمراه مي كنم (اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ). او نيز جاهل بود و با اينكه پيش از آن عابد بود، ولي علم نداشت و ناقص بود، در مورد سجده در برابر آدم عليه السّلام به خدا گفت: سجده نمي كنم ، چون (خَلَقْتَني مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ) خوب اين صغراي قضيّه بود. كبراي برهانش را ببين كه هر كس از آتش است بالاتر و هر كس از خاك است پايين تر است؟! خوب بايد پرسيد: به چه دليل و به چه برهاني چنين است ؟ اين لباس ظاهري كه ملاك نيست ، شما ببينيد تناسب و زيبايي حيواني مثل طاووس و ديگر حيوانات چه قدر است. روحانيت جنّ و ملك هم با روحانيت انسان مقايسه نمي شود، روح انسان هر چند لباسِ گِلي به تن دارد ولي بسيار مي تواند اوج بگيرد و بالاتر برود. اصلاً لباس كه ملاك نيست ، آيا اينكه يكي عباي نائيني داشته باشد و ديگري عباي افغاني ، نشانه كمال و نقص است؟ ما هم اگر بي سواد شديم مثل ابليس مي شويم و به ضلالت مي افتيم ، لازمه ضلالت هم اين است كه تعدّي مي كند، يعني انسان گمراه و ضالّ، مضلّ و گمراه كننده نيز مي گردد و مي‌خواهد ديگران را هم مانند خود كند، پس بترسيد از بي سوادي. اين از بي سوادي است كه آن آقا مي گويد: قرآن فرموده ( وَ الاْرْضَ وَضَعَها لِلأنامِ) پس معنايش اين است كه هيچ مِيزي (تفاوت و اختلاف ) نيست و همه در مالكيّت و در بهره وري از زمين يكسانند، او نمي داند كه اين ((لام )) لام عاقبت و انتفاع است ، و نمي داند بايد رواياتي را نيز كه مفسّر آيه است ملاحظه كرد. اين آدمهاي بي سواد، مردم مثل خود را هم گمراه مي كنند، اوّل با قرآن جلو مي آيند ولي هدف اين است كه همين قرآن را از دست مردم بگيرند، كار به جايي مي رسد كه مي گويد: قرآن را بسوزانيد. البته ما به اين امر مي خنديم ، ولي واقع همين است كه اگر در استدلال قوي نباشيم دشمنان بر ما غالب مي شوند، آنها پول خرج مي كنند همين بي سوادها را با پول مي خرند و در نتيجه اين بي سوادي ، دين درست مي كند. آن بهائي گفته است كه : اصلاً در قرآنِ شما نيز به ((سيد علي محمد باب )) اشاره شده است و همين (حم عسق ) يعني ((قائم سيد علي محمد)) البته بايد از چپ بخوانيد! آقا، پس ما براي تمام مطالب محتاج علم و استدلاليم و بيشتر از هر چيز به اينها محتاجيم؛ زيرا مسئله ، مسئله دين است ، بايد در مقابل اين بي سوادي و جُهّال وارداتي بايستيم . اينها روي افرادشان كار مي كنند، لازم نيست رسوا هم بشوند زيرا اين افراد بطور مخفيانه پول مي گيرند. پس ما بايد علم كلام را خوب ياد بگيريم و در برابر اينها پاسخگو باشيم ، و گرنه گرگ ها ما را مي خورند آنچنانكه به هضم رابع برسد!! »

دسته ها : مذهبي
دوشنبه 14 12 1391
X